معنی

ساعی، مشتاق، زحمت کش، کوشا، بلیغ، درس خوان، جاهد، کتاب خوان
سایر معانی: سختکوش، کاری، بژکول، مجدانه، با جد و جهد، مشتاقانه، با اشتیاق، وابسته به یا مشغول به تحصیل یا مطالعه، پژوهشی، پژوهشگرانه، خواهان، پرزحمت

دیکشنری

مستعد
صفت
studiousدرس خوان
painstaking, diligent, studious, assiduous, hard-working, laboriousزحمت کش
industrious, diligent, studious, assiduous, active, carefulساعی
diligent, industrious, studious, trying, sedulousکوشا
strenuous, studiousبلیغ
eager, keen, enthusiastic, aspiring, avid, studiousمشتاق
studiousجاهد
studiousکتاب خوان

ترجمه آنلاین

اهل مطالعه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.