نقره، سیم، پول نقره، نقره پوش کردن، نقره فام شدن سایر معانی: پول، ثروت، مال و منال، نقره فام، سیمین فام، سیمگون، سفید خاکستری، نقره ای، دارای نقره یا روکش نقره یا آب نقره، وابسته به نقره، (پ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیال، شبح، تمثال، صورت خیالی، نمودناک، شباهت وهمی، شباهت ریایی، شباهتتصنعی سایر معانی: تصویر، فرتور، وانمودگر، تظاهر، ریاکاری
خالصانه، باشرافت سایر معانی: ارادتمند شما، مخلصشما
نیرومند، با اسطقس، پی دار، سخت پی سایر معانی: عضلانی، پرعضله، زردپی مانند، وابسته به یا شبیه زردپی، محکم، پاره نشو، دیر گسستنی، (گوشت) پررگ و پی، غیرلخم، پوره دار، سفت، چغر، چغل، پر انرژی، پ ...
اواز، سرود، تصنیف، خواندن، اواز خواندن، سرودن، سرود خواندن، سراییدن سایر معانی: آواز خواندن، خنیدن، نغمه سرایی کردن، ترنم کردن، تمجید کردن، (از راه شعر و آواز) تعریف کردن، ستودن، (زنبور یا ک ...
خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا سایر معانی: اسحاق باشویس سینگر (نویسنده ی امریکایی)، آوازخوان، پرنده ی آوازخوان، شخص یا چیزی که ترنم می کند
جرعه، چشش، مزمزه کردن، خرده خرده نوشیدن، خرد خرد اشامیدن، چشیدن سایر معانی: (آبگونه) چشیدن، جرعه های کوچک خوردن، مزیدن، کم کم نوشیدن، خرده خرده نوشی [برق و الکترونیک] single -in-line package ...
شیارک [مهندسی بسپار - تایر] شکاف کوچک و باریکی که بر روی آجقطعه ایجاد میکنند تا کشانش تایر بر روی جادۀ خیس افزایش یابد
واژههای مصوب فرهنگستان
اندازه، قالب، قد، سایز، چسبزنی، میزان، مقدار، بر اورد کردن، اهار زدن سایر معانی: (جامه و کفش و کلاه و غیره) اندازه، بزرگی، زیادی، کلانی، رشد، شماره، تعداد، (عامیانه) وضع، به اندازه ی خاصی در ...
فرار کردن، گریختن، پا بفرار گذاردن، باعجله رفتن سایر معانی: (عامیانه)، فلنگ را بستن، جیم شدن
دسته، کلاف، کلاف نخ یا پشم، هر چیزی شبیه کلاف پیچیدن سایر معانی: (نخ) کلاف، گلوله، دسته ی پرندگان وحشی، کلاف ن یا پشم [نساجی] کلاف - دسته - بسته آزاد - کلاف نخ ابریشم یا پشم یا پنبه ...
شک، تردید، شک گرایی، فلسفه شکاکی وبدبینی، انتقاد مضر و از روی بدبینی سایر معانی: (s بزرگ) مکتب شک گرایی، (این اندیشه: باورها را باید همیشه مورد تردید و موشکافی قرار داد و پژوهش عبارتست از فر ...