skedaddle
معنی
فرار کردن، گریختن، پا بفرار گذاردن، باعجله رفتن
سایر معانی: (عامیانه)، فلنگ را بستن، جیم شدن
سایر معانی: (عامیانه)، فلنگ را بستن، جیم شدن
ترجمه آنلاین
رکاب زدن
مترادف
blow ، bolt ، clear out ، dart ، dash ، decamp ، expedite ، fly ، fly the coop ، get a move on ، go like lightning ، hasten ، hightail it ، hurry ، hurry up ، hustle ، leave ، make haste ، make oneself scarce ، make time ، make tracks ، move ، move fast ، race ، run ، rush ، scamper ، scat ، scoot ، scurry ، shake a leg ، speed ، split ، spur ، step on it ، take off ، vamoose ، whiz ، zip