معنی

اواز، سرود، تصنیف، خواندن، اواز خواندن، سرودن، سرود خواندن، سراییدن
سایر معانی: آواز خواندن، خنیدن، نغمه سرایی کردن، ترنم کردن، تمجید کردن، (از راه شعر و آواز) تعریف کردن، ستودن، (زنبور یا کتری آب جوش یا سماور و غیره) صدا کردن، وزوز کردن، به صدا درآمدن، زوزه کشیدن، به ترنم درآمدن، (گوش) سوت کشیدن، شاد کردن، به ترنم درآوردن، (خودمانی) اعتراف کردن، مقر آمدن، لو دادن، آوازخوانی، گردهمایی برای آوازخوانی، جلسه ی سرود، مخفف: مفرد، تک

دیکشنری

آواز خواندن
اسم
song, anthem, hymn, singing, sing, chantسرود
song, sing, tune, air, croon, singsongاواز
ballad, song, chanson, sing, melodyتصنیف
فعل
read, sing, study, learn, intone, inviteخواندن
compose, singسرودن
sing, troll, intone, vocalize, warbleسراییدن
sing, hymnسرود خواندن
sing, cant, chitterاواز خواندن

ترجمه آنلاین

بخوان

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.