شرکت خصوصی آب و برق (یا حمل و نقل و غیره)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاسیسات عام المنفعه، امور عام المنفعه سایر معانی: تاسیسات عام المنفعه، امور عام المنفعه
منتشر کردن، منتشر شدن، صادر کردن، چاپ کردن، منتشر ساختن، طبع ونشر کردن سایر معانی: به اطلاع عموم رساندن، اعلام کردن، برملا کردن، نشر کردن، طبع کردن، (آثار قابل چاپ) نگاشتن، (حقوق) وصیت نامه ...
کودکانه، بچگانه، احمقانه سایر معانی: کودک وار، نابخردانه
خوش اندامی، قشنگی، زیبایی سایر معانی: خوشگلی
زیبا سایر معانی: زیبا
قوت، مهر، ضرب، مشت، خپله، استامپ، منگنه، ضربت مشت، مشت زدن بر، منگنه کردن، سوراخ کردن سایر معانی: (نام شخصیت مرد در نمایش punch and judy که کوژپشت و دارای بینی عقابی است) پانچ، (با منگنه) سو ...
تند، زننده، نوک تیز، تیز، گوشه دار، پر ادویه سایر معانی: (بو یا مزه) تند، زبان گز، (سبک نگارش و سخن) تند و تیز، گزنده، بران، (در فکر) دردآور، تیز گونه، انگیزنده، انگیزگر، انگیزان، محرک، سوزن ...
برائت، تصفیه، تطهیر، روانپاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس بوسیله هنر، تنقیه، پاک سازی، پالایش سایر معانی: پالش
تطهیری، برزخی سایر معانی: وابسته به برزخ
پاک دین، وابسته بفرقه پیوریتان ها، وابسته به پاکدینان سایر معانی: (p بزرگ) وابسته به پیوریتن ها، پاکدینی، پیوریتانی
ایین پاک دینان مسیحخی سایر معانی: ایین پاک دینان مسیحخی