بهمن، نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی سایر معانی: هر چیزی که ناگهان و به مقدار زیاد فرا رسد، سیل، آوار برف، بهمن وار فروریختن، بشکل بهمن فرودامدن [عمران و معماری] بهمن [برق و الکترونیک] بهمن [زم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیوع، انفجار، شلیک، طوفان آتش، شکفتن، از هم پاشیدن، ترکیدن، منفجر کردن، قطع کردن سایر معانی: منفجر شدن، ترکاندن، پکیدن، کفتن، از هم باز شدن، ترکش، پکش، تلاشی، (در مورد تیراندازی با سلاح های ...
سیل برق اسا سایر معانی: سیل غافلگیر کننده، سیل برق آسا، آب تاخت، تندسیل، تندلور، سیل رخشی [عمران و معماری] تندسیل - سیلاب ناگهانی [زمین شناسی] تند سیل ،تند آب، سیلاب برق آسا، سیلاب طغیانی - ...
بیرون ریزش، بیرون روان شدن، بیرون ریختن سایر معانی: برون ریز، برون ریزش، فوران، خروج
بیرون ریزش، بیرون ریز سایر معانی: برون ریز، برون ریزش، فوران، خروج
کفایت، بسیاری، فراوانی، فراوان، متعدد، بمقدار فراوان، بسیار، خیلی زیاد سایر معانی: رونق، غنا، وفور، نعمت، (معمولا با: a) مقدار کافی، میزان بسنده، خیلی، زیاد، (عامیانه) وافر، بسنده، کافی، (عا ...
رگبار، سیل، سیلاب، طغیان رود، تعداد خیلی زیاد، هجوم بیمقدمه سایر معانی: (انگلیس)، رگبار شدید، سیل ناگهانی، پرحرفی، سیل کلمات [زمین شناسی] طغیان، سیلابی شدن، طغیان ناگهانی یک رودخانه بر اثر ب ...
جریان، نهر، جوی، جماعت، رود، مسیل، ساطع کردن، بطور کامل افراشتن، جاری شدن سایر معانی: جویبار، کملکان، کوران، وزش، آبگشت، سیاله، روندگی، (نور) اشعه، فروغ، (ترافیک و غیره) زنجیره، کاروان طولان ...