نمایشی، درهم سایر معانی: (وابسته به هنر نمایش) نمایشی، تئاتری، نمایش مانند (از نظر برخوردها و ساختمان)، (رویداد یا سرگذشت پرهیجان و پر تحرک) پرماجرا، شگرف، پرشور (dramatical هم می گفتند)، مه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رختکن، اطاق مخصوص گریم و تعویض لباس در تئاتر، اطاق رخت کن درتئاتر وغیره، اطاق ویژه ارایش اطاق ویژه ارایش یاجامه پوشی [سینما] رختکن
[عمران و معماری] مته چکشی سنگین [زمین شناسی] مته چکشی سنگین [معدن] کوهبر (معادن زیرزمینی) - پایهگیردار (چالزنی)
تحریک کردن، بردن، کوبیدن، راندن، اتومبیل راندن، عقب نشاندن سایر معانی: رانندگی کردن، (با وسیله ی نقلیه) بردن، - کردن، (به شدت) وادار به کاری کردن، (به کاری) واداشتن، انگیزاندن، کوشیدن، سخت ک ...
کتک حسابی، چوبکاری جانانه، زدن، ضرب
بموقع خود، بقدر لازم، حسب المقرر، حسب الوظیفه سایر معانی: به طور شایسته، به طور معمول، طبق مقررات [حقوق] به نحو مقتضی، به طور صحیح، با رعایت تشریفات قانونی
تکراری، دو نسخهای، عوضی، دوبل کردن، المثنی نوشتن یا برداشتن، دو نسخه کردن، تکثیر کردن سایر معانی: (کاملا یکجور) همانند، همسان، همتا، لنگه، جفت، روگرفت، نسخه ی ثانی، کپی، رونوشت، رونوشت گرفتن ...
پایا، دیرپای، باودام سایر معانی: با دوام، پردوام، پاینده، ماندنی، مانا [عمران و معماری] بادوام - پایدار [نساجی] بادوام - با ثبات - پایدار - مقاوم
طول، استمرار، بقاء، مدت، طی سایر معانی: درازی (زمان)، (زبان شناسی) دیرش، تداوم، درنگ، سختی [عمران و معماری] مدت - دیرش [برق و الکترونیک] استمرار، طول مدت [فوتبال] مدت زمان-وقت [مهندسی گاز] م ...
(خودمانی)، شجاعت مستی (دلاوری ناشی از خوردن مشروب الکلی)، شجاعت مستانه، جراتی که ازخوردن نوشابه اید
جنباننده، شخص پرانرژی، پویا، حرکتی، وابسته به نیروی محرکه سایر معانی: پویا (در مقابل: ایستا - static)، متحرک، نوند، بشولنده، پر نیرو، پر توان، پر اشتیاق و حرارت، پرجنب و جوش، پرتکاپو، پربازد ...
مشتاق، پر هوس، حریص، ترد و شکننده، پر از اشتیاق، پر اشتیاق سایر معانی: شایق، خواهان، خواستار، راغب، بی قرار، چشم انتظار، بی تاب، (قدیمی) تندوتیز، رجوع شود به: eagre، ذیعلاقه [عمران و معماری] ...