معنی

نمایشی، درهم
سایر معانی: (وابسته به هنر نمایش) نمایشی، تئاتری، نمایش مانند (از نظر برخوردها و ساختمان)، (رویداد یا سرگذشت پرهیجان و پر تحرک) پرماجرا، شگرف، پرشور (dramatical هم می گفتند)، مهیج
[سینما] نمایشی - دراماتیک

دیکشنری

نمایشی
صفت
dramatic, exhibitive, demonstrative, expository, flashy, scenicنمایشی
mixed, tangled, garbled, shaggy, dramatic, indistinctدرهم

ترجمه آنلاین

دراماتیک

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.