غمگین، اسفناک، اندوهناک، بد بخت، محنت زده سایر معانی: غم زده، محزون، اندوهگین، غصه دار، غم افزا، مصیبت بار، اندوه انگیز، اندوهبار، حزن انگیز، فلاکت آمیز، تاسف آور، اسف انگیز (قدیمی: woful) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارگر، طرز کار، کار کننده، مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش سایر معانی: در حال کار، شاغل، کارمند، دارای کار، وابسته به کار، - کار، موثر، کارآمد، عملی، کاربردی، کاربردپذیر، کافی، بسنده، مقدماتی، ...
بی بهایی، بی قیمتی
چیز جالب سایر معانی: (ندای حاکی از شگفتی یا لذت و غیره) اوه !، آه !، وای !، عالی، محشر، (ضبط صوت و غیره) معیوب شدن صدا، دش آوایی، امر، اسکاتلند فریاد حاکی از خوشحالی و تعجب وحیرت، موفق شدن [ ...
دگرپیوندینه [علوم پایۀ پزشکی] پیوندینهای که خاستگاهش جانداری از گونهای غیر از گونۀ گیرندۀ پیوند است
واژههای مصوب فرهنگستان
جوان، دارای نیروی شباب سایر معانی: وابسته به جوانان و جوانی، جوانی، پرطراوت، برومند، شاداب، برنا، طراوت، شادابی، شوق و ذوق، (زمین شناسی - کوه و غیره) نافرسوده، تیز ستیغ، (رود و غیره) کاوا، ک ...
جالب، زیبا، لذیذ، خوش مزه، جالب توجه سایر معانی: (عامیانه) خوشمزه، مطبوع
شوق، غیرت، حرارت، گرمی، تعصب، ذوق، جانفشانی، حمیت سایر معانی: (شدید) اشتیاق، شور، خیر خواهی، غیور، متعصب
طرفدار، متعصب، مجاهد، فدایی، جانفشان، ادم متعصب یا هواخواه سایر معانی: (z بزرگ - یهودیان باستان) نام فرقه ی افراطی که با سلطه ی رومیان در فلسطین مبارزه می کرد، غیور
باشوق وذوق، غیورانه
رژیم ذن [تغذیه] رژیمی برخاسته از فرهنگ ژاپن باستان که با برقراری تعادل بین غذاهای یین (yin) و ینگ (yang) سلامت فرد را تضمین میکند ...
کج و معوج، جناغی، شکسته، منکسر کردن، دارای پیچ و خم کردن سایر معانی: دارای مسیر زیگزاگ، زیگزاگ، خط چند جا شکسته، منشاری [برق و الکترونیک] زیگزاگ [ریاضیات] دارای پیچ و خم، شکسته، منکسر ...