معنی

طرفدار، متعصب، مجاهد، فدایی، جانفشان، ادم متعصب یا هواخواه
سایر معانی: (z بزرگ - یهودیان باستان) نام فرقه ی افراطی که با سلطه ی رومیان در فلسطین مبارزه می کرد، غیور

دیکشنری

عاشقانه
اسم
fanatic, zealot, bigot, dogmatist, zealous personمتعصب
devotee, zealot, volunteerفدایی
devotee, warrior, zealot, champion, heroمجاهد
zealotجانفشان
zealotادم متعصب یا هواخواه
advocate, adherent, sympathizer, aficionado, partisan, zealotطرفدار

ترجمه آنلاین

متعصب

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.