عوض کردن، بیرون کردن، مبادله کردن، جانشین کردن سایر معانی: تهاتر، پایاپای، تاخت زنی، معاوضه، چفته، تاخت زدن، معاوضه کردن، پایاپای کردن، تهاتر کردن، (عامیانه)، عو کردن، اخراج کردن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] مبادله کردن به داخل .
[کامپیوتر] مبادله کردن به خارج .
[یوگا] دومین بعد هوشیاری - وضعیت رویا
مبادله سایر معانی: مبادله [کامپیوتر] تعویض، مبادله .
[زمین شناسی] باطلاق دریائی،ناحیه نسبتاً پایین که بوسیله آب شور که از دریا آمده است پر شده باشد
چوگان سر کج، چوگان بازی، چنبری، کچ، خط خط، مخطط یا راهراه، بحی کردن، رد و بدل کردن، اینسو و انسو پرت کردن سایر معانی: فرستادن و (در مقابل) دریافت کردن، مبادله کردن، (شایعات و حرف های مفت را) ...
داد و ستد کالا، تهاتر، معاوضه، تهاتر کردن، پایاپای معامله کردن سایر معانی: مبادله ی کالا (بدون مبادله پول)، پایاپای، مبادله ی خدمات، دادوستد کردن، مبادله کردن، پایاپای معامله کردن با for [نس ...
دادن، ارائه دادن، تحویل دادن، در اوردن، ترجمه کردن، تسلیم داشتن سایر معانی: عرضه کردن، تسلیم کردن، صرفنظر کردن، واگذار کردن، عمل به مثل کردن، جواب دادن، تلافی کردن، پس دادن، بازگرداندن، پس ف ...
عوض کردن، تعویض کردن، جابجا کردن، جایگزین کردن، چیزی را تعویض کردن سایر معانی: در جای پیشین قرار دادن، پس گذاشتن، سرجای خود گذاشتن، جای چیزی را گرفتن، جایگزین شدن، جانشین شدن یا کردن، بازگرد ...
ترکه، شلاق، گزینه، کلید برق، سویچ قطع برق وغیره، راه گزین، سویچ برق، تعویض، چوب زدن، راه گزیدن، سویچ زدن، جریان را عوض کردن سایر معانی: (به ویژه برای چوب زدن) ترکه، چوب، (برق) کلید، سویچ، دک ...