تلقیندرمانی [روانشناسی] نوعی رواندرمانی که در آن علائم رنجآور را با تلقین مستقیم و اطمینانبخشی برطرف میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
روانشناسى : تلقین مخالف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رایحه، تشعشع نورانی، نشیه و تجلی ر ماده سایر معانی: حالت و روحیه (شخص یا چیز یا محل)، تجلی، هاله، عطر، بخار یا بو یا هر چیز نامرئی که از جسمی متصاعد شود، محیط نامرئی، نشئه و تجلی هر ماده مثل ...
راهنما، اثر، نشان، گوی، رشته، گره، کلید، گلوله نخ، مدرک، بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن، گلوله کردن سایر معانی: (در حل مسئله یا راز) کلید، مفتاح، سر نخ، سررشته، برگه، قرینه، (امریکا - عامیانه ...
اشاره، نشان، نشانه، قرینه، بروز، علامت، دلالت سایر معانی: نشان دهنده، گواه، الزام، بایستگی، (پزشکی) توصیه، تجویز، عمل نشان دادن، نمایه گری، اشعار [عمران و معماری] اثر - نشانه [برق و الکترونی ...
اشاره، زیرکی، نفوذ، پیچ، تاب، دخول غیر مستقیم، رخنه یابی، خود جاکنی، دخول تدریجی سایر معانی: گوشه زنی، کنایه، موج
لیسه، لیس، لیسیدن، زبان زدن، مغلوب کردن، زبانه کشیدن، تازیانه زدن سایر معانی: لیس زدن، لشتن، (مانند زبان در حال لیسیدن) به نرمی از روی چیزی رد شدن یا تماس حاصل کردن، (عامیانه) شلاق زدن، چوب ...
نکات دقیق وظریف، اختلاف مختصر، فرق جزئی سایر معانی: فحوا، تفاوت ظریف، سایه ی کم رنگ، سایه رنگ، سایه چم، معنی یا آهنگ فرعی و ظریف، سایه روشنک، ریزه کاری [نساجی] اختلاف جزئی - رنگی که از محل ت ...
اعلان، اثر، نشان، نشانه، صورت، علم، تابلو، رمز، علامت، ژست، ایت، امضاء، نشان گذاشتن، امضاء کردن، پاراف کردن، اشاره کردن سایر معانی: نماد، (مغازه یا موسسه - راهنمایی رانندگی) تابلو، (جانور) ر ...
معنی، اظهار، مفهوم، مفاد، تعیین، ابلاغ، نص صریح سایر معانی: چم، آرش، ابلاه [سینما] مفهوم - رسانایی [نساجی] معنا - مفهوم [ریاضیات] دلالت، معنی
تمایل، خط، رگ، رگه، ورقه، نوار یا رگه نواری، خط خط کردن، گستردن، دراز کردن، بسرعت حرکت کردن سایر معانی: راه راه (که معمولا از نظر رنگ یا بافت یا پشم و غیره با زمینه فرق دارد)، نواره، شعاع نو ...
سیری، رنگ، ته رنگ، رنگ مختصر، سایهءرنگ سایر معانی: فام، گونا، رنگسایه، چرده (hue و tinge هم می گویند)، نشانه ی خفیف، رد، اثر ضعیف، رنگسایه دار کردن، گونادار کردن، ته رنگ زدن به، دارای نشانه ...