معنی
سایر معانی: نماد، (مغازه یا موسسه - راهنمایی رانندگی) تابلو، (جانور) ردپا، رد، جاپا، نمایه، پیش آگهی، پیش درآمد، هنایش، بنک، اشاره، نمار، امضا کردن، دستینه نهادن، نام خود را نگاشتن، (رسما) انتقال دادن، تفویض کردن، با زبان اشاره فهماندن، قرارداد امضا کردن، (رسما) به عهده گرفتن، دارای علامت یا تابلو کردن، علامت گذاری کردن، رجوع شود به: sign language، علامات زبان اشاره، (زبان و نگارش) ایما، نمودار، حرف، وات، انگ، نشانه ی بیماری، هم افت، (در هوا یا با دست برسینه) نشان صلیب کشیدن
[سینما] نمون - نشانه
[عمران و معماری] تابلو - علامت - نشانه - علامت گذاشتن - مشخص نمودن
[کامپیوتر] علامت
[برق و الکترونیک] علامت نماد ( + ی - ) مورد استفاده با کمیت عددی برای نشان دادن آن به کمیت بیشتر یا کمتر از صفر است. - علامت
[مهندسی گاز] نشان، نشانه، علامت
[نساجی] نشان - علامت
[ریاضیات] علامت، نشانه، نشان، اثر