چرخشگیر [حملونقل هوایی] تیغه (vane) یا آبشاره یا صفحهای تخت و شبیه به لانۀ زنبور که برای از بین بردن چرخش یا تلاطم جریان هوا، در تونل باد نصب میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
چرخشگیر پروانه [حملونقل هوایی] پرههای شعاعی نصبشده در جلو یا پشت پروانۀ تونل باد برای از بین بردن چرخش ایجادشده در جریان درون تونل باد ...
[نفت] قائم کردن چاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابگیر درز [حملونقل ریلی] ماشینی که انتهای ریل و وصلهها را بهطور قائم خم میکند تا سطح خط را صاف نگه دارد
هم تراز کردن، ردیف کردن، بصف کردن، در صف امدن، در یک ردیف قرار گرفتن سایر معانی: هم صف شدن با، همکاری کردن با، هم پالکی شدن با، (مکانیک) هم راستا کردن، به خط کردن، (اتومبیل) میزان کردن، تراز ...
حکمیت کردن سایر معانی: داوری کردن، حکم شدن، (اختلاف را) از طریق حکمیت حل کردن، به داور مراجعه کردن، کدخدامنشی کردن، حکمیت کردن در، فیصل دادن، فتوی دادن
1- روشن و آشکار کردن یا شدن 2- (پس از طوفان یا هوای ابری) صاف شدن (آسمان)، آفتابی شدن 3- شرح دادن (به وضوح) 4-درمان کردن، منظم کردن، گشودن، رفع کردن، باز شدن، روشن شدن
موافقت کردن، براوردن، اجابت کردن، قانع کردن سایر معانی: پیروی کردن (از حکم یا قانون و غیره)، اطاعت کردن [فوتبال] موافقت کردن [حقوق] رعایت کردن، پیروی کردن، اجابت کردن ...
موافقت کردن، وفق دادن، مطابقت کردن، همنوایی کردن، پیروی کردن سایر معانی: همانند شدن یا کردن، همسان شدن یا کردن، یکجور کردن، سازگار شدن، دنباله روی کردن، همرنگ جماعت شدن، هم نوا شدن یا کردن، ...
حشره زدایی کردن، (برنامه ی کامپیوتر و غیره ـ یافتن و از بین بردن عیوب و خطاها و اجزای خراب) عیب زدایی کردن، اشکال زدایی کردن [کامپیوتر] اشکال زدایی ؛ اشکال زدائی کردن - اشکال زدایی، رفع اشکا ...
1- (با اتو) صاف کردن، چروک گیری کردن 2- برطرف کردن
(معمولا با: up) تمیز و مرتب کردن، آراسته کردن، تروتمیز کردن