clear up
معنی
1- روشن و آشکار کردن یا شدن 2- (پس از طوفان یا هوای ابری) صاف شدن (آسمان)، آفتابی شدن 3- شرح دادن (به وضوح) 4-درمان کردن، منظم کردن، گشودن، رفع کردن، باز شدن، روشن شدن
دیکشنری
پاکسازی
ترجمه آنلاین
پاک کردن
مترادف
answer ، cipher ، clarify ، decipher ، dissolve ، elucidate ، figure out ، illuminate ، illustrate ، make plausible ، make reasonable ، puzzle out ، resolve ، solve ، straighten out ، tidy ، unfold ، unravel