نویسنده نمایش های خنده دار سایر معانی: هنر پیشه ی نقش های مضحک، هنر پیشه ی کمدی (شادمایش)، کمدین، بازیگر خنده آور، (عامیانه) شوخ، لوده، نوینسده نمایش های خنده دار، هنرپیشه نمایش های خنده دار ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع، پیرو، ملتزم، شاگرد، عشقبیاز، تعقیب کننده، دنبالگر سایر معانی: مرید، پسوا، مقتدی، گرونده، هواخواه، طرفدار، هوادار، دنباله رو، مشایع، ملتزم رکاب، پیشخدمت [زمین شناسی] دنباله رو ...
خاصگی، عزیز دردانه، شخص یا جانور سوگلی، نوکریا وابسته چاپلوس سایر معانی: (تحقیرآمیز) سوگلی (به ویژه اگر اهل چاپلوسی باشد)، از خواص، مقرب، محبوب، افسر جز، یاور، پایور، مامور دونپایه، (مهجور) ...
کودن، احمق سایر معانی: پخمه، دیرآموز
(امریکا - خودمانی)، کار آسان، کار بی دردسر، سهل، مثل آب خوردن، زود تسلیم، گولو، مطیع، هالو
کسیکه قربانی دیگران شود، بز طلیعه سایر معانی: سپر بلا، بلاگردان، کسی که گناه دیگران را به گردن او می اندازند، (در اصل - یهودیان باستان) بز قربانی که خاخام گناهان مردم را در گوشش می خواند و س ...
ساده لوح، ساده دل، ابله، احمق سایر معانی: گولو، هالو، دخو، چلمن، خوش باور، پخمه، دبنگ
(بازیگری که در کنار دلقک نقش آدم معمولی را بازی می کند) آدم معمولی، یاور دلقک
بوقلمون، واخورده سایر معانی: (جانور شناسی) بوقلمون (تیره ی meleagrididae به ویژه meleagris gallopavo که اهلی است و agriocharis ocellata که وحشی و بومی امریکای مرکزی است)، گوشت بوقلمون، (امری ...