pushover
معنی
(امریکا - خودمانی)، کار آسان، کار بی دردسر، سهل، مثل آب خوردن، زود تسلیم، گولو، مطیع، هالو
دیکشنری
فشار دادن
ترجمه آنلاین
فشار اور
مترادف
breeze ، child's play ، chump ، cinch ، duck soup ، easy game ، easy mark ، easy pickings ، fool ، kid stuff ، picnic ، piece of cake ، setup ، snap ، soft touch ، stooge ، sucker ، victim ، walkover