معنی

بوقلمون، واخورده
سایر معانی: (جانور شناسی) بوقلمون (تیره ی meleagrididae به ویژه meleagris gallopavo که اهلی است و agriocharis ocellata که وحشی و بومی امریکای مرکزی است)، گوشت بوقلمون، (امریکا - خودمانی - به ویژه نمایش تئاتری) ناموفق، (امریکا - خودمانی) آدم احمق و ناخوشایند، آدم پخمه، هالو، (بولینگ) سه استرایک (strike) پشت سرهم، کشور ترکیه (پایتخت: آنکارا - 780573 کیلومتر مربع)، شکست خورده
[صنایع غذایی] بوقلمون

دیکشنری

بوقلمون
اسم
turkeyبوقلمون
turkeyواخورده

ترجمه آنلاین

بوقلمون

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.