(فلسفه) رواقی، رواق گرای، وابسته به رواقیون، رواقی، پیرو فلسفه رواقیونstoic(al)پرهیزکار انه، صبور انه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فن قیاس اوزان اتمی عناصر بایکدیگر
(فلسفه) رواق گرایی، پیروی از فلسفه ی رواقیون، فلسفه رواقیون
اعتقاد به سرنوشت سایر معانی: اعتقاد به قضا و قدر، سرنوشت گرایی، سرنوشت باوری، جبریگری
بی عاطفه، بی حس، پوست کلفت، تالم ناپذیر سایر معانی: (کسی که یا احساس نمی کند یا احساسات خود را نشان نمی دهد) آرام، خونسرد، تو دار، خوددار، فاقد احساس درد، بی درد، رنج نشناس، بی رگ ...
ساکت، تزلزل ناپذیر، ارام، خونسرد سایر معانی: آرام، تشویش ناپذیر، نگران نشدنی، ناهراس
مریض، بیمار، شکیبا، بردبار، صبور، از روی بردباری سایر معانی: شکیب، ناشتاب، خوددار، پرتحمل، پر حوصله، با گذشت، حاکی از صبر، صبورانه، پرپشتکار، ساعی، کوشا، پر استقامت، مشتری پزشک، (نادر) غیر ف ...
روح، ارامش، متانت، صفاء سایر معانی: صفا
ارامش، سکون سایر معانی: آرامش، آسودگی، صفا، سکوت
تسلیم، راضی، پذیرا، حاکی از تسلیم، تن بقضاداده، تن برضا خدا داده، تسلیم پیشامدیا تقدیر، مسلم
بی حسی سایر معانی: بیحسی