[پلیمر] قالبگیری خمیری(مایع گونه)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] پمپ گل زنی، تلمبه گل زنی
پست، اعماقی سایر معانی: مبتذل، (به طور باور نکردنی) احساساتی، نامربوط، عمقی، دون
پلیدی، الودگی، هرزه، کثافت، چرک، خرده ریز سایر معانی: نجاست، فژه، گروس، پژگنی، هرزگی، قباحت، بی آزرمی، زشتکاری، فساد اخلاقی [نساجی] چرک - کثافت - آلودگی
چسبناک، ماده چسبنده و لزج، بوی نامطبوع، مزهو طعم تند، ذوق، رغبت سایر معانی: (آمریکا-خودمانی)، چیز چسبناک، چیز چسبان، شیرین و چسبناک، شیره مانند، میل
ابدار، باطراوت، بارانی، شاداب، پر اب، شیرهدار سایر معانی: (میوه و سبزی و غیره) آبدار، (عامیانه) جالب، گیرا، پرآب و تاب، (عامیانه) پرنان و آب، پرسود
افترا، گل، لجن، تیره کردن، گل الود کردن سایر معانی: گل و لای، لای، لوش، گلی، گلین، تهمت، هتک آبرو، چفته، گل مالی کردن، گل پاشیدن به، (مجازی) تهمت زدن به، چفته بستن به [عمران و معماری] گل - گ ...
ضعیف، شنگول، مرطوب سایر معانی: (خودمانی) ابله، احمق، بی شعور، ابدان، پر شهد، خیلی احساساتی، کودن، معتاد به مشروبات
لجن الوده، پر از لجن سایر معانی: لجن الوده، پر از لجن
رطوبت، تری، اشکبار، خیس، مرطوب، تر، بارانی، خیس خوردن، مرطوب کردن، خیس کردن، خیساندن، تر کردن، نمناک کردن سایر معانی: مه آلود، ابر گرفته، نم دار، هنوز خشک نشده، به کمک آب، با آب، همراه با آب ...