معنی
سایر معانی: مه آلود، ابر گرفته، نم دار، هنوز خشک نشده، به کمک آب، با آب، همراه با آب، هوای بارانی، خیس کردن یا شدن، تر کردن یا شدن، (در بستر خواب) شاشیدن، (رختخواب را) خیس کردن، شیری، شیرده، (امریکا) شهر یا ناحیه ای که فروش و مصرف مشروب الکلی در آن آزاد بود، طرفدار آزادی مشروبات الکلی، (انگلیس - عامیانه) بی عرضه، ریقو، بی بو و خاصیت، (انگلیس) محافظه کار، میانه رو، آبیدن، (انگلیس ـ عامیانه) مشروب الکلی
[عمران و معماری] نم - تر - رطوبت
[مهندسی گاز] مرطوب، مرطوب کردن