(خودمانی) مست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدای زمزمه یا آه، زمزمه یا خش خش کردن سایر معانی: صدای نرم و زمزمه مانند، زمزمه، صدای آه مانند، صدای زمزمه یا اه
(آمریکا - خودمانی) ترشرو، تندخو، بد خلق، عبوس، اخمو، دمغ
صدای نجوا، پچ پچ، susurrous نجوایی، شبیه نجوا
تندر، رعد، آسمان غرش، غرش، غریدن، غرش کردن، رعد زدن، آسمان غرش کردن، با صدای رعد اسا ادا کردن سایر معانی: آسمان غرنبه، آسمان غره، صدای تندر، غرنبه، (قدیمی) گور، درک، جهنم دره (thunderation ه ...
تقلا، مجادله، کشمکش، مسابقه جسمانی، تقلا کردن، نزاع کردن، بحث کردن سایر معانی: مبارزه ی شدید، زد و خورد، دست به گریبانی، تق‹لا، بحک کردن، تق‹لا کردن
ناله، فغان، با ناله گفتن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، ناله و شکایت کردن سایر معانی: موییدن، نق زدن، شکوه و زاری کردن، زوزه کشیدن، زنوییدن، با آه و ناله گفتن، مویه، زاری، نق نق ...