معنی

تندر، رعد، آسمان غرش، غرش، غریدن، غرش کردن، رعد زدن، آسمان غرش کردن، با صدای رعد اسا ادا کردن
سایر معانی: آسمان غرنبه، آسمان غره، صدای تندر، غرنبه، (قدیمی) گور، درک، جهنم دره (thunderation هم می گفتند)، آسمان غرنبه شدن، تندر زدن، (با سرعت یا صدای تندر مانند) حرکت کردن، پیمودن، (با صدای تندر مانند) تهدید کردن، رجز خواندن، شاخ و شانه کشیدن، هارت و پورت کردن، داد و قال کردن، (با صدای تندر مانند) زدن، کوفتن، تهدید، رجز خوانی، بیم افکنی، اسمان غرش، اسمان غرش کردن
[آب و خاک] تندر

دیکشنری

رعد و برق
اسم
thunderتندر
thunderرعد
roar, roaring, thunder, boom, rave, thunderpealغرش
thunderآسمان غرش
فعل
boom, roar, thunderغرش کردن
rave, boom, fulminate, peal, roar, thunderغریدن
thunderرعد زدن
thunderآسمان غرش کردن
thunderبا صدای رعد اسا ادا کردن

ترجمه آنلاین

رعد و برق

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.