سخت، سنگلاخ، پرصخره سایر معانی: پرسنگ، سنگناک، (از نظر استحکام یا سختی یا ظلم) سنگ مانند، دشوار، صعب، مشتمل بر سنگ، سنگی، جنبان، لق، شل و ول، سست، گیج، لرزان، پرصلابت [عمران و معماری] سنگی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] کوهزایی کوه های راکی - نامی که توسط وایت (1959) برای زمان چین خوردگی و راندگی اصلی در اواخر کرتاسه و پالئوسین در کوه های راکی شرق بریتیش کلمبیا و مجاور آلبرتا پیشنهاد شد. این مع ...
گوسفند کوه های راکی (رجوع شود به: bighorn)
تخته سنگ، صخره سایر معانی: پرتگاه، صخره ی بلند و پرشیب (معمولا بر فراز ساحل)، تندان، خرسنگ، کوهپاره [عمران و معماری] تندان - دیواره [زمین شناسی] تخته سنگ، صخره
سخت، تنومند، زمخت، شدید، نیرومند، نا هموار، پیچ و تابدار، بی تمدن سایر معانی: پر پستی و بلندی، پست و بلند، پر صخره، سنگلاخ، بستاوند، (قیافه) پرچین و چروک و سالم، آفتاب زده و خوش بنیه، حاکی ا ...
(پزشکی) انواع بیماری های همراه با تب و لک شدن پوست، بیماری تبخالی، تب و جوش پوست، تب جوش آور، تب خالدار
حساس، غلغلکی سایر معانی: قلقلکی، دقیق، مستلزم دقت و احتیاط، ظریف
سست، متزلزل، لرزان، مرتعش، ناپآیدار سایر معانی: ناپیدار
ضعیف، لاغر، ناتوان، سست، کمرو، عاجز، کم زور، بی حال، چیز ابکی، کم دوام، کم بنیه سایر معانی: زبون، زار، لاجون، کم قوه، کم قدرت، ناچیز، کم استحکام، شل، رقیق، آبکی، (بازار سهام - قیمت ها - وضع ...
لق، جنبنده، لرزان سایر معانی: سست، شل، متزلزل، سست بنیان، مرتعش، نوسانی، (امریکا - قدیمی) عضو اتحادیه انقلابی کارگران (در سال 1905 در شیکاگو تاسیس شد)