معنی

سخت، سنگلاخ، پرصخره
سایر معانی: پرسنگ، سنگناک، (از نظر استحکام یا سختی یا ظلم) سنگ مانند، دشوار، صعب، مشتمل بر سنگ، سنگی، جنبان، لق، شل و ول، سست، گیج، لرزان، پرصلابت
[عمران و معماری] سنگی

دیکشنری

سنگی
صفت
rocky, stonyسنگلاخ
hard, difficult, tough, strict, rigid, rockyسخت
rockyپرصخره