حاشیه دار، ریشه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] فیبریل ریشکدار
(گیاه شناسی) گل سپاس مژه دار، جنتیانای حاشیه دار (انواع گل های جنتیانای بومی شمال ایالات متحده و کانادا که گلبرگ آنها کناره ای به رنگ دیگر دارد)
(گیاه شناسی) شیر گیاه آویزگر (polygala paucifolia - بومی جنگل های شرق امریکای شمالی)
(گیاه شناسی) ثعلب حاشیه ارغوانی (habenaria psycodes)
سازهای سیمی، سیمدار، ادوات الضرب
محدود، کراندار سایر معانی: کران دار [برق و الکترونیک] کران دار [ریاضیات] کراندار، محدود، کرانه دار، محصور، پایاندار [آمار] کراندار
انبوه، پر پشت سایر معانی: پوشیده از بته و خاربن، بته زار، پربته، بته مانند، پرمو و فرچه مانند، جاروبکی، پشمالو و گسترده، پاچه بزی
ساخته، درست شده [ریاضیات] کنج دار
کروی شکل، گوی مانند، توپچه مانند، چیز کروی شکل، گردک، گوی دیس، گوی سا [ریاضیات] گوی مانند، کروی
نوبت، چنبری، مدور، دایره وار، گرد، گردی، مهره مانند، بی خرده، بیخرده کردن، کامل کردن، دور زدن، گرد کردن سایر معانی: گوی سان، کروی، دایره مانند، پرهونسان، استوانه ای شکل، قوسدار، منحنی، چمچاچ ...
ردهای از سازها که تولید صدا در آنها با ارتعاش زه صورت میگیرد [موسیقی]
واژههای مصوب فرهنگستان