معنی

انبوه، پر پشت
سایر معانی: پوشیده از بته و خاربن، بته زار، پربته، بته مانند، پرمو و فرچه مانند، جاروبکی، پشمالو و گسترده، پاچه بزی

دیکشنری

شلوغی
صفت
bushy, thick, rich, exuberant, dense, lushپر پشت
dense, luxuriant, thick, aggregate, bushy, voluminousانبوه

ترجمه آنلاین

پرپشت

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.