ترمیم، تجدید، اعاده، استرداد، استقرار مجدد، بازگرداندن سایر معانی: بازگردانی، پس دادن، بازداد، بازگشت، بازدهی، بازساخته، بازسازی، مرمت، رجوع شود به: restitution [برق و الکترونیک] باز سازی [ز ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازکربندهی [مهندسی مواد و متالورژی] جانشین کردن کربن ازدسترفتۀ لایۀ سطحی
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] جهش ؛ جهش زن ؛ بازیابی « دی سی» ؛ بازسازی« دی سی» معرفی یک سطح مرجع که رابطه مشخصی را با شکل موج پالسی مثلاً در قله های مثبت یا منفی آن داشته باشد.
بَرسازۀ دندانی [پزشکی - دندانپزشکی] بَرسازهای که جانشین یک یا چند دندان و/ یا ساختارهای مجاور آن یا بخشی از یک دندان میشود ...
حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی سایر معانی: بازیابی، بازستانی، اعاده، سالم شدن، شفا، (پس از پرواز فضایی) بازیابی کلاهک یا کابین، با ...
تر و تازگی
تجدید، تکرار، بازنوکنی سایر معانی: تمدید، درازانش، ازسرگیری، بازآغاز، هر چیز تجدید یا بازآغاز شده [عمران و معماری] نوسازی [ریاضیات] تجدید، تکرار [آمار] تجدید
اصلاح، تعمیر، نوسازی، باز نوساخت سایر معانی: باز نوساخت، تعمیر، اصلاح، نوسازی [حسابداری] نوسازی
شروع، تجدید، ادامه، باز یافت، از سر گیری سایر معانی: دنبال گیری، بازگیری
تجدید فعالیت، تجدید حیات، بازخیز سایر معانی: طغیان مجدد [کوه نوردی] هَرَنج، (غ) (مظهر قناعت و) محل آشکار شدن جویبار زیر زمینی یک غار . در اطراف کرمانشاه از این نقاط زیاد است و به آن سراب می ...
احیا، بهوش اوری سایر معانی: احیا، بهوش اوری
برگشت، باز گشت، بازگشتن، عودت، اعاده، رجعت، مراجعت، برگشت دادن، مراجعت کردن، عود کردن، عطف کردن، بر گرداندن، برگشتن، پس دادن سایر معانی: بازگشت کردن، بازآمدن، بازگرداندن، پس فرستادن، پاسخ دا ...