resumption
معنی
شروع، تجدید، ادامه، باز یافت، از سر گیری
سایر معانی: دنبال گیری، بازگیری
سایر معانی: دنبال گیری، بازگیری
دیکشنری
از سرگیری
اسم
resumptionاز سر گیری
continuation, continuance, resumption, going-onادامه
start, beginning, onset, inception, resumption, alphaشروع
renewal, restoration, revival, resumption, repeat, repetitionتجدید
recovery, resumptionباز یافت
ترجمه آنلاین
از سرگیری
مترادف
awakening ، continuation ، rebirth ، recharging ، recommencement ، refilling ، reformation ، regeneration ، rejuvenation ، reopening ، replenishment ، restoration ، resurgence ، resurrection ، revitalization ، revival