[آب و خاک] موسسه نظارتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاف قاعده، سقم سایر معانی: چیز غیرعادی یا خلاف قاعده، چیز ناهنجار، ناهمسانی، نابهنجاری، خلاف قاعده بودن، سامان گریزی، ناهنجاری، انحراف از صفات اصلی (گیاه یا جانور)، غیر متعارف، بی ترتیب [عل ...
چرخ های ساعت، منظم وخودکار سایر معانی: هر دستگاه ساعت مانند (که دارای چرخ دندانه دار و فنر و غیره باشد مثلا در برخی عروسک های متحرک)، دستگاه و روش کار ساعت، گردش چر های ساعت، گردش چرخهای سا ...
وفاداری، استواری، ثبات، متانت، پایداری سایر معانی: پابرجایی، بلاتغییر بودن، تداوم، ثبات قدم، اراده، وفا، پایمردی [نساجی] ثبات - پایداری [ریاضیات] پیوسته، دائما، ثبات، ثابت بودن ...
انحراف، سقم، برگشتگی، رفتار منحرف، کج رفتاری سایر معانی: انحراف، برگشتگی، رفتار منحرف، کج رفتاری [آمار] انحراف
انحراف، برگشتگی، رفتار منحرف، کج رفتاری سایر معانی: انحراف، برگشتگی، رفتار منحرف، کج رفتاری
ژولیدگی، اشفتگی، بی نظمی، بی ترتیبی، اختلال، نابهنجاری، کسالت، مختل کردن، بر هم زدن، مغشوش کردن سایر معانی: نابسامانی، درهم برهمی، شورش، بلوا، آشوب، اغتشاش، هنگامه، بیماری، بیمارگونگی، پراشی ...
بیقوارگی سایر معانی: عدم تناسب، ناهمگری، عدم توازن، بی تناسب، عدم تجانس [ریاضیات] بی تناسب کردن، بی تناسبی
ترتیب، نظم، ارایش، انجمن، حواله، خط، دستور، فرمان، نوع، مقام، صنف، زمره، رسم، ارجاع، فرمایش، امر، سیاق، دسته، ضابطه، ردیف، رتبه، امریه، انتظام، ایین، سفارش، طرز قرار گیری، راسته، نظام، ایین ...
عود، باز گشت، باز رخداد، رویدادن مجدد، خاصیت بازگشت سایر معانی: تکرار، بازکرد، بازآیند، بازبود، بازگیری [برق و الکترونیک] بازگشت، وقوع مکرر، تکرار [ریاضیات] تراجع، بازگشت، بازگشتی، تسلسل، تک ...
برگشتن، بازگشتن، بازامدن، دوباره بنظرامدن، دوباره مطرح شدن
دچاری به نرمی استخوان، لغزندگی، سستی، شکنندگی