disproportion
معنی
بیقوارگی
سایر معانی: عدم تناسب، ناهمگری، عدم توازن، بی تناسب، عدم تجانس
[ریاضیات] بی تناسب کردن، بی تناسبی
سایر معانی: عدم تناسب، ناهمگری، عدم توازن، بی تناسب، عدم تجانس
[ریاضیات] بی تناسب کردن، بی تناسبی
دیکشنری
ناسازگاری
اسم
disproportion, uglinessبیقوارگی
ترجمه آنلاین
عدم تناسب
مترادف
asymmetry ، difference ، discrepancy ، disparity ، imparity ، inadequacy ، inequality ، insufficiency ، irregularity ، lopsidedness ، unevenness ، unsuitableness