پیشداوری [روانشناسی] نگرش منفی به یک فرد یا گروه پیش از آنکه هرگونه ارتباط با آن فرد یا گروه شکل گرفته باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
ضرر، تبعیض، غرض، پیش داوری، غرض ورزی، قضاوت تبعیض امیز، خسارت وضرر، تعصب، تبعیض کردن سایر معانی: پیشداوری (معمولا پیشداوری منفی)، نظر منفی، صدمه، آسیب (ناشی از عمل یا قضاوت)، خلل، لطمه، آسیب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] بدون آنکه موجب تضییع حق گردد، بدون آنکه تأثیر گذارد، با امکان طرح مجدد دعوی یا موضوع
[حقوق] به طور قطعی (مانع طرح مجدد دعوی یا موضوع)
خسارت، زیان، ضرر، گزند سایر معانی: آسیب، گزایش، موجب ضرر یا زیان، وسیله ی آسیب رسانی [حقوق] زیان، خسارت، ضرر
اشکال، زیان، ضرر، وضع نامساعد، بی فایدگی سایر معانی: کمداشت، نابرتری، نقطه ی ضعف، کاستی، صدمه (به شهرت یا اعتبار و غیره)، آسیب، گزند [صنعت] عیب، زیان، عدم برتری و رجحان [ریاضیات] عیب ...
کاهش، توهین، بی اعتباری، بی احترامی، خوار شماری، انکارفضیلت سایر معانی: کم ارج سازی، پست انگاری، دون سازی، بدگویی، بی ارج سازی
متعصب، جزمی، کوته فکر سایر معانی: (وابسته به دگما) اندیش پایه ای، جزم اندیش، فریور، آیینی، فرازمانی، فردادی، (ادعا شده بدون اثبات) خشک اندیشانه، خشک اندیش، (نظری و غیرتجربی) قیاسی (dogmatica ...
حسادت، غبطه، رشک، غل، غیرت، غبطه خوردن، حسد بردن به سایر معانی: پژهان، مورد رشک، (هر چیز حسادت انگیز) رشک انگیز، مایه ی حسرت، رشک بردن، حسد ورزیدن، حسادت کردن، حسرت داشتن، دریغیدن، پژهان برد ...
منصفانه، بی طرفانه، دادورانه، بیغرضانه، منصف، بیطرف، منصفانه
تعصب، کوته فکری، خرافات پرستی سایر معانی: افراطی گری، جزمی بودن، تند روی
طلسم، بت، صنم سایر معانی: (مجازی - هر چیزی که بیش از حد معمول مورد علاقه یا پیروی باشد) وسواس، خوره ی چیزی بودن، بت واره ساختن (از چیزی)، جادو (اشیایی که به ویژه در نظر قبایل بدوی دارای قدرت ...