معنی

متعصب، جزمی، کوته فکر
سایر معانی: (وابسته به دگما) اندیش پایه ای، جزم اندیش، فریور، آیینی، فرازمانی، فردادی، (ادعا شده بدون اثبات) خشک اندیشانه، خشک اندیش، (نظری و غیرتجربی) قیاسی (dogmatical هم می گویند)
[ریاضیات] قاطع، متعصب، جزمی، کوتاه فکر

دیکشنری

دگماتیک
صفت
dogmatic, categorical, categoricجزمی
fanatical, zealous, bigoted, intolerant, rabid, dogmaticمتعصب
narrow, illiberal, dogmatic, provincial, low-minded, narrow-mindedکوته فکر

ترجمه آنلاین

جزمی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.