طرفداری، استثناء قائل شدن نسبت بکسی سایر معانی: جانبداری، استثنا قائل شدن، تبعیض گذاری، پارتی بازی، ناروا گزینی، به پنداری، به پندار گرایی، بهزان گرایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انحراف، نهاد، تمایل، عطف، خو، شیب، خمیدگی بجلو و پایین سایر معانی: سرازیری، سربالایی، کژینگی، شیبداری، (فکر و احساس) میل، گرایش، طبع، زاویه ی شیب، میزان شیب، تعظیم خفیف، سرفرودآوری، سیرت، طب ...
بجای، در عوض، بعوض سایر معانی: به جای [فوتبال] درعوض –به جای [ریاضیات] بجای
چه، خواه، یا، یا اینکه، یا انکه سایر معانی: مخفف:، اتاق عمل، (معمولا پس از either) یا ... یا، وگرنه، والا، در غیر این صورت، (معمولا با: whether) چه ... چه، (پس از منفی) نه ... نه، به عبارت د ...
سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم سایر معانی: ارجحیت، سابقه، (رده بندی سفرا یا کارمندان و غیره برحسب) ارشدیت (precedency هم می گویند)، پیشتر یا ارجح بودن (از نظر زمان یا رتبه ...
میل، استعداد، امادگی، تمایل قبلی سایر معانی: پیشگرا شدگی، مستعد شدگی، تمایل، پذیرا شدگی
بطور بهتر، یا مزیت یا ترجیح
امادگی، تمایل، استعداد، رغبت، سرازیری، خوابیدگی، روبه زمینی
دین، کیش، مذهب، ایین سایر معانی: موضوع مورد علاقه شدید، هم و غم، فکر و ذکر، رهبانیت
حسن انتخاب، بهگزینی، گزینندگی سایر معانی: گزینشگری، انتخابی بودن، سخت گزینی، مشکل پسندی [شیمی] گزینش پذیری [برق و الکترونیک] قابلیت انتخاب، گزینندگی [نساجی] برگزیدگی [پلیمر] گزینش پذیری، انت ...
[بهداشت] گرایش جنسی
صدای شیپور، خال حکم، ادم خوب، مغلوب ساختن پیشی جستن، خالاتو بازی کردن سایر معانی: (برخی بازی های ورق) خال آتو، برتری یا نیروی اندوخته شده برای روز مبادا، (مجازی) ورق برنده، عامل برنده، مثمرث ...