اعانه دادن، شرکت کردن در، همکاری و کمک کردن، هم بخشی کردن سایر معانی: (عامیانه) 1- به سهم خود کمک کردن، در کمک (مالی یا معنوی) سهیم شدن، 2- اظهار نظر خود را ارائه دادن، نظر دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعانه دادن، شرکت کردن در، همکاری و کمک کردن، هم بخشی کردن سایر معانی: (به اتفاق دیگران) اهدا کردن، دادن، ارزانی داشتن، اعطا کردن، بخشیدن، معاضدت کردن، کمک کردن، موجب شدن، تاثیر داشتن بر، دخی ...
همدستی کردن، باهم کار کردن، تشریک مساعی کردن، همیاری کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن سایر معانی: همیاری کردن، باهم کار کردن، همدستی کردن، تشریک مساعی کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن ...
در اب راه رفتن، بهاب زدن، بسختی رفتن سایر معانی: (از میان برف یا گل و لای یا آب یا علف بلند یا هر چیز مقاوم) رد شدن، (با زحمت یا شلپ شلپ) را ه رفتن، به آب زدن، از تنگاب رد شدن، رهروی کردن، ( ...