contribute
/kənˈtrɪbjuːt/

معنی

اعانه دادن، شرکت کردن در، همکاری و کمک کردن، هم بخشی کردن
سایر معانی: (به اتفاق دیگران) اهدا کردن، دادن، ارزانی داشتن، اعطا کردن، بخشیدن، معاضدت کردن، کمک کردن، موجب شدن، تاثیر داشتن بر، دخیل بودن در، (برای روزنامه و مجله و غیره) نوشتن

دیکشنری

مشارکت
فعل
chip in, contributeاعانه دادن
chip in, contributeشرکت کردن در
chip in, contributeهمکاری و کمک کردن
chip in, contributeهم بخشی کردن

ترجمه آنلاین

کمک کند

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.