chip in
معنی
اعانه دادن، شرکت کردن در، همکاری و کمک کردن، هم بخشی کردن
سایر معانی: (عامیانه) 1- به سهم خود کمک کردن، در کمک (مالی یا معنوی) سهیم شدن، 2- اظهار نظر خود را ارائه دادن، نظر دادن
سایر معانی: (عامیانه) 1- به سهم خود کمک کردن، در کمک (مالی یا معنوی) سهیم شدن، 2- اظهار نظر خود را ارائه دادن، نظر دادن
دیکشنری
تراشه در
فعل
chip in, contributeاعانه دادن
chip in, contributeشرکت کردن در
chip in, contributeهمکاری و کمک کردن
chip in, contributeهم بخشی کردن
ترجمه آنلاین
تراشه در
مترادف
ante up ، break in ، chime in ، come through ، conate ، go Dutch ، interpose ، interrupt ، pay ، pitch in ، subscribe