میوه فروش دوره گرد (زن یا مرد)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(مروارید جلو خوک ریختن) چیز ارزشمندی را به کسی که ارزش آن را نمی داند دادن، یاسین به گوش خر خواندن
دریتیم، فریده
کبود، نا امید، بی رنگ، پیر، کهنه، باستانی، خاکستری، سفید، سفید مایل بخاکستری، سفید شونده، رو به سفیدی رونده، بد بخت سایر معانی: رنگ خاکستری، دیز، دیزه، (موی سر) سفید، جوگندمی، تیره و تار، غم ...
رنگین کمانی، قوس قزحی سایر معانی: (دارای رنگ های رنگین کمان و متغیر بر حسب نور و زاویه ی دید) رنگین کمانی، رنگین کمان سان، قزح سان، رنگ به رنگ شونده، (مجازی) درخشان، مشعشع [زمین شناسی] رنگین ...
عاج، رنگ عاج، دندان فیل، عاجی سایر معانی: (رنگ) عاجی، کرم، سپید مایل به زرد، از عاج، (جمع - عامیانه) هر چیز عاج سان: دندان، تاس (نرد)، (بیلیارد و غیره) توپ، گوی، پیلسته، دندان پیل، پیل دندان ...
شیری رنگ، کدری سایر معانی: عقیق مانند، یشم سان، رنگارنگ، رنگبار [نساجی] کدر - تیره - مات - شیری رنگ - کدری - ماتی
سعادت، بهشت، ارم، فردوس، بهشت برین سایر معانی: پردیس، جنت، مینو، گشتای، محل خوشی و سعادت، (از ریشه ی فارسی)، ملکوت، عرش، خوشی
نقره، سیم، پول نقره، نقره پوش کردن، نقره فام شدن سایر معانی: پول، ثروت، مال و منال، نقره فام، سیمین فام، سیمگون، سفید خاکستری، نقره ای، دارای نقره یا روکش نقره یا آب نقره، وابسته به نقره، (پ ...
ثروت، گنج، گنجینه، دفینه، جواهر، گرامی داشتن، گنجینه اندوختن سایر معانی: اندوختن، گرد آوردن، عزیز شمردن، ارزش زیاد قائل شدن (برای)، گوهر خانه، خزانه، (شخص یا چیز) پر بها، نقشینه، نفیس ...
سفیدی، خنگ، سفید سایر معانی: سپید، بیاض، سفید مایل به زرد، کهربایی، بی رنگ، رنگ رفته، رنگ پریده، نژاد سفید، سپید پوست، خوب، معصوم، پاک، (روی صفحه ی کاغذ) بخش خالی یا سفید، عاری از نوشته یا ع ...
جلای کانیهایی که ظاهری شبیه به صدف مروارید دارند [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان