معنی

ثروت، گنج، گنجینه، دفینه، جواهر، گرامی داشتن، گنجینه اندوختن
سایر معانی: اندوختن، گرد آوردن، عزیز شمردن، ارزش زیاد قائل شدن (برای)، گوهر خانه، خزانه، (شخص یا چیز) پر بها، نقشینه، نفیس

دیکشنری

گنج
اسم
treasure, treasure trove, hoardگنج
treasure, treasury, trove, thesaurusگنجینه
wealth, riches, fortune, worth, treasure, moneyثروت
jewel, gem, treasure, bijou, ouchجواهر
treasure, treasure troveدفینه
فعل
cherish, treasure, entertain, valueگرامی داشتن
treasureگنجینه اندوختن

ترجمه آنلاین

گنج

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.