ivory
معنی
عاج، رنگ عاج، دندان فیل، عاجی
سایر معانی: (رنگ) عاجی، کرم، سپید مایل به زرد، از عاج، (جمع - عامیانه) هر چیز عاج سان: دندان، تاس (نرد)، (بیلیارد و غیره) توپ، گوی، پیلسته، دندان پیل، پیل دندان، دن تین، عاج دندان (به هر شکل)، (جمع) عاج مانند، شی ساخته شده از عاج
سایر معانی: (رنگ) عاجی، کرم، سپید مایل به زرد، از عاج، (جمع - عامیانه) هر چیز عاج سان: دندان، تاس (نرد)، (بیلیارد و غیره) توپ، گوی، پیلسته، دندان پیل، پیل دندان، دن تین، عاج دندان (به هر شکل)، (جمع) عاج مانند، شی ساخته شده از عاج
دیکشنری
عاج
اسم
ivory, tuskعاج
ivoryرنگ عاج
ivoryدندان فیل
صفت
ivory, made of ivoryعاجی
ترجمه آنلاین
عاج
مترادف
alabaster ، argent ، blanched ، bleached ، blond ، blonde ، chalky ، colorless ، creamy ، faded ، fair haired ، fair skinned ، flaxen haired ، light ، milky ، neutral ، pale ، pale faced ، pallid ، pearly ، sallow ، silvery ، snowy ، tow haired ، tow headed ، white ، whitish