شرکت در مالکیت، مشارکت، شرکاء، انبازی سایر معانی: شراکت، معاضدت، همکاری، شرکت [حسابداری] شرکتهای غیر سهامی [حقوق] شرکت مدنی، شرکت غیر سهامی، شرکت تضامنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] شرکت نامه (شرکت مدنی)
[حقوق] شرکت تضامنی
[حقوق] شرکت غیرتجاری (متشکل از افراد متخصص در یک حرفه)
[حسابداری] مشارکت برد برد
اتحاد، پیوستگی، معاهده، وصلت، پیمان بین دول سایر معانی: همبستگی، اتفاق، ائتلاف، پیوند، پیمان، اتحادیه، رابطه، نسبت، ارتباط، آوست، آوستگی، کشورها یا گروه های متحد، خویشی، مشابهت، قرابت، بستگی ...
اتحاد، پیوستگی، وابستگی، تجمع، امیزش، انجمن، مشارکت، شرکت، تداعی معانی، ائتلاف سایر معانی: همکاری، پیوند، هم پیوندی، همنشینی، مصاحبت، همدمی، رابطه، هم خوانی، تداعی، (گیاه شناسی - زیست شناسی ...
همکاری، همدستی، خیانت، تشریک مساعی سایر معانی: همدستی، همکاری
فرقه، انجمن، دسته بندی، نفاق، حزب سایر معانی: (در پارلمان یا حزب و غیره) دسته، دار و دسته، فراکسیون، جناح، باند، (امریکا) داستان استوار بر واقعیات (در برابر : داستان استوار بر تخیلات : ficti ...
پیمان، اتحاد، اتحادیه، گروه ورزشی، هم پیمان شدن، متحد کردن سایر معانی: زد و بند، گاوبندی، پیمانگان، انجمن، مجمع، جامعه، (ورزش - چند تیم که بیشتر با هم مسابقه می دهند و قهرمان آنها با برندگان ...
مالکیت، دارندگی سایر معانی: دارا بودن، کدیوری [حسابداری] مالکیت [عمران و معماری] تملک - مالکیت [حقوق] مالکیت
سندیکا، اتحادیه صنفی، تشکیل اتحادیه دادن سایر معانی: اتحادیه تشکیل دادن، به صورت اتحادیه درآوردن، (مقاله و غیره) در چند روزنامه به چاپ رساندن، سازمان فروش مقالات به روزنامه ها و مجلات، (امری ...