[خاک شناسی] خاک کود [آب و خاک] خاک آلی کامل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[خاک شناسی] تورب پوده ای
دیوانگی سایر معانی: رجوع شود به: amok، amok : یک نوع جنون دراثر مر مالاریا که منجر به خودکشی میشود
(خودمانی) آدم بیاوبرو دار و مغرور، پر کوکبه و افاده، از دماغ فیل افتاده (high muckamuck هم می نویسند)، شخص متکبر، ادم مهم ومغرور
زیاد، بسیار
تیره، ابری، پوشیده از ابر، تیره و گرفته، سحابی سایر معانی: (آبگونه) گل آلود، کدر، گرفته، لای دار، مبهم، نامشخص، ابر مانند، (در مورد سنگ مرمر و چوب و غیره) دارای نقش ابر مانند، رگه دار [آب و ...
ضایع، معیوب، مختل سایر معانی: خسارت دیده [بهداشت] آسیب دیده
پلید سایر معانی: الوده کردن، بی حرمت کردن، بی عفت کردن، گردنه، رژه رفتن، گذرگاه
کاهش، افترا، کسر، بد گویی، کسر شان سایر معانی: کاهش (از چیز دلخواه)، سعایت، زشت یادی، بی اعتبارسازی، غیبت (پشت سر کسی حرف بد زدن) [ریاضیات] کاهش
تفاله، روده، نخاله، اشغال، خاکروبه، زباله، فضولات، خش، اشغال خاکروبه سایر معانی: چیز بی ارزش یا زننده، آشغال [عمران و معماری] زباله - آشغال [کامپیوتر] داده ناخواسته ؛ آشغال ؛ زباله [بهداشت] ...
چسبناک، ماده چسبنده و لزج، بوی نامطبوع، مزهو طعم تند، ذوق، رغبت سایر معانی: (آمریکا-خودمانی)، چیز چسبناک، چیز چسبان، شیرین و چسبناک، شیره مانند، میل
حریق زمینی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] حریقی که در آن مواد آلی موجود در لایۀ خاک جنگل میسوزد|||متـ . حریق پوده peat fire ...
واژههای مصوب فرهنگستان