معنی

ضایع، معیوب، مختل
سایر معانی: خسارت دیده
[بهداشت] آسیب دیده

دیکشنری

آسیب دیده
صفت
defective, faulty, vicious, damaged, blemished, perverseمعیوب
disturbed, damagedمختل
spoiled, addle, damaged, decayed, rottenضایع

ترجمه آنلاین

آسیب دیده است

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.