defiled
معنی
پلید
سایر معانی: الوده کردن، بی حرمت کردن، بی عفت کردن، گردنه، رژه رفتن، گذرگاه
سایر معانی: الوده کردن، بی حرمت کردن، بی عفت کردن، گردنه، رژه رفتن، گذرگاه
دیکشنری
نفرین شده
صفت
dirty, filthy, unclean, foul, defiled, fulsomeپلید
ترجمه آنلاین
آلوده
مترادف
besmirched ، common ، cooked ، desecrated ، dirty ، dishonored ، exposed ، impure ، mucked up ، polluted ، profaned ، ravished ، spoilt ، tainted ، trashed ، unclean ، vitiated