خیره، ستیزه جو، ستیزه گر، ستیز گر، سرکش، ستیز جو، معاند، خیره سر، کله شق، سر سخت، لجوج، سمج سایر معانی: مصمم، یک دنده، لجباز، خودرای، چشم سفید، سر سختانه، لجوجانه، مصممانه، مقاوم، دپرپای، دی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمل پذیر سایر معانی: تاب آوردنی
سرپرستی کردن، ریاست کردن، مباشرت کردن، نظارت کردن بر سایر معانی: نظارت کردن، اداره کردن
مدیر، سرپرست، رئیس، ناظر، متصدی، مباشر سایر معانی: سرایدار، مستخدم [نساجی] رئیس قسمت
بی مهار، مهار در رفته سایر معانی: خودسر (انه)، (حرف) بی تکلف، رک و راست، ول، لجام گسیخته، (اسب و غیره) بی لگام، بی دهانه، بی افسار، بی لجام
خود سر، ناموفق، تبه کار، نا مناسب، بدامد، خود سر - نامساعد سایر معانی: بیجا، بی مناسبت، نابگاه، نابهنگام، نامساعد، ناجور، مخالف، (قدیمی) سمج، سرسخت، سرکش، فاسد
استفاده، کاربرد، استعمال سایر معانی: کاربرد واژه، سنت، رویه، روش، روال، رسم، شیوه، عرف، عادت، معمول [حسابداری] مصرف [حقوق] عرف، رسم، کاربرد [ریاضیات] مصرف، کاربرد، استفاده ...
مطالعۀ ویژگیهای یک حوضۀ آبخیز و فرایند بررسی و اجرای طرحها و برنامهها با هدف توزیع پایدار منابع حوضۀ آبخیز و تضمین پایداری کارکردهای آن باتوجهبه تأثیری که بر جوامع گی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نرمافزاری که امکان واپایش افزارهها و افزارهرانها را در سامانۀ عامل فراهم میسازد [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
سندی که نیازهای ارتباطی و انتظارات از پروژه را توصیف میکند و نشان میدهد که اطلاعات چگونه و در چه قالبی و در چه زمان و مکانی انتقال مییابد و چه کسی مسئول هریک از انواع ارتبا ...
سندی مصوب که چگونگی اجرا و پایش و واپایی پروژه را مشخص میکند [مدیریت - مدیریت پروژه]
شخصی که در برنامهریزی تولید یا برنامههای تلویزیونی به مدیر تولید کمک میکند [سینما و تلویزیون]