معنی

استفاده، کاربرد، استعمال
سایر معانی: کاربرد واژه، سنت، رویه، روش، روال، رسم، شیوه، عرف، عادت، معمول
[حسابداری] مصرف
[حقوق] عرف، رسم، کاربرد
[ریاضیات] مصرف، کاربرد، استفاده

دیکشنری

استفاده
اسم
use, usage, utilization, application, benefit, availاستفاده
application, use, usageکاربرد
usage, use, applicationاستعمال

ترجمه آنلاین

استفاده

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.