مدیریت مواد پسماند [مهندسی محیط زیست و انرژی] عملیات واپایش و فراوری پسماند|||متـ . پسمانداری
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] مدیریت آب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدیریت منابع آب [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] حفاظت و تخصیص و توسعۀ منابع آب با برنامهریزی سنجیده برای بهرهبرداری انسان و نیز با هدف حفاظت از محیط_زیست ...
آبخیزداری [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مطالعۀ ویژگیهای یک حوضۀ آبخیز و فرایند بررسی و اجرای طرحها و برنامهها با هدف توزیع پایدار منابع حوضۀ آبخیز و تضمین پایداری ...
[آب و خاک] مدیریت اراضی با گونه های چوبی
خفت، خواری، سوء استعمال، توهین، فحش، پرخاش، تهمت، بد زبانی، بد دهانی، سب، فحش دادن، بد بکار بردن، بد استعمال کردن، سو استفاده کردن از، بدرفتاری کردن نسبت به، به زنی تجاوز کردن، ننگین کردن، ب ...
مدیر، سرپرست، مدیر تصفیه، رییس، فرمدار، وصی و مجری سایر معانی: (حقوق) مدیر و مباشر امور و اموال شخص دیگر، امین ترکه، کارتراز، قیم، متولی، اداره کننده، مجری، رئیس [کامپیوتر] مدیر- نام حسابی ک ...
حاصل کردن، از عهده برامدن، تهیه کردن، دادن، موجب شدن، استطاعت داشتن سایر معانی: (معمولا با can یا be able) استطاعت داشتن، بضاعت داشتن، وسع مالی داشتن، قدرت مالی (برای خرید یا خرج) داشتن، (مع ...
تابع، متمایل، رام، رام شدنی، قابل جوابگویی سایر معانی: مسئول، جوابگو، پاسخگو، موظف، رهنمودپذیر، هدایت شدنی، پذیرا، آزمون پذیر، قابل بررسی، تحت نفوذ، اتهام پذیر
(خودمانی) گیج کردن، سردرگم کردن
حرکت، رفتار، وضع، سلوک، اخلاق، طرز رفتار، مشی سایر معانی: behavio(u)rروانشناسى : رفتاررفتار، کردار، (واکنش هر چیز نسبت به محیط خود) کنش، عمل، کارکرد [عمران و معماری] رفتار - حالت - عمل [بهدا ...
بزرگ، ضخیم، جسیم سایر معانی: سترگ، تنومند، گنده، حجیم، گت، فراخنا، کلان، پر حجم، کت و کلفت، جا گیر [نساجی] پرحجم - حجیم - پفکی - باد کرده - پف کرده