معنی

حرکت، رفتار، وضع، سلوک، اخلاق، طرز رفتار، مشی
سایر معانی: behavio(u)r
روانشناسى : رفتار
رفتار، کردار، (واکنش هر چیز نسبت به محیط خود) کنش، عمل، کارکرد
[عمران و معماری] رفتار - حالت - عمل
[بهداشت] رفتار
[نساجی] رفتار - خاصیت - خصلت
[ریاضیات] طرز عمل و عکس العمل، رفتار، وضع، روش عمل، کردار
[روانپزشکی] رفتار. اصطلاح کلی و پوششی برای اعمال، فعالیت ها، بازتاب ها، حرکات، فرآیندها، و بطور خلاصه هر واکنش قابل سنجش ارگانیسم.

دیکشنری

رفتار - اخلاق
اسم
behavior, conduct, treatment, manner, action, demeanorرفتار
bearing, conduct, behavior, demeanor, deportment, behaviourسلوک
moral, morality, behavior, comportment, deportment, behaviourاخلاق
behavior, dealing, comportment, behaviourطرز رفتار
move, movement, motion, travel, gesture, behaviorحرکت
situation, status, position, disposition, imposition, behaviorوضع
behavior, tack, modus operandi, gait, walking, behaviourمشی

ترجمه آنلاین

رفتار

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.