مدیریت تأثیر [روانشناسی] رفتارهایی که افراد برای ایجاد برداشتهای خاص درباره خود در برابر دیگران انجام میدهند
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] نقش قطرات باران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحت نفوذ قرار گیرنده، اثر پذیر، تاثر پذیر سایر معانی: خوپذیر، تاءثیر پذیر، اندیش گیر
[سینما] سبک امپرسیونیستی
برداشت غلط،اندیش گیری غلط
امپرسیونیسم نوین (به ویژه در نقاشی)
تجدید چاپ، چاپ نوین، تجدید طبع
دارای ایما و اشاره، تلمیحی، تلویحی، تلمیح آمیز، اشاره ای، اشارتی، اشاره دار، اشاره کننده، کنایه دار، رمزی، وابسته به ایما و اشاره، تلمیحآمیز the poetry of hafez is allusive شعر حافظ کنایی اس ...
اعتماد، گمان، اعتقاد، باور، عقیده، ایمان سایر معانی: راست پنداشتن، باور کردن، اطمینان کردن به، اعتماد داشتن به، ایمان داشتن، اعتقاد داشتن، آوری داشتن، پنداشتن، گمان داشتن، فکر کردن، معتقدات ...
کاوی، تقعر، توگودی، فرو رفتگی سایر معانی: کاو بودن [عمران و معماری] حالت مقعر داشتن [ریاضیات] تقعر، کاوی [آمار] کاوی
قلم زنی سایر معانی: نقش اندازی، حکاکی، کنده کاری، (صفحه یا هر چیز حکاکی شده) نقش افکنه، کنده کاری شده [شیمی] حک کردن (با اسید) [عمران و معماری] کنده کاری [برق و الکترونیک] زدایش حذف بخشهای ن ...
احساس کردن، حس کردن، لمس کردن، محسوس شدن سایر معانی: با دست احساس کردن، پرماسیدن، پساویدن، دست مالیدن به (برای شناخت و غیره)، سهیدن، سترسا کردن، سوهیدن، حساسیت داشتن به، تحت تاثیر (چیزی) بود ...