impressionable
معنی
تحت نفوذ قرار گیرنده، اثر پذیر، تاثر پذیر
سایر معانی: خوپذیر، تاءثیر پذیر، اندیش گیر
سایر معانی: خوپذیر، تاءثیر پذیر، اندیش گیر
دیکشنری
قابل اعتماد
صفت
impressionableتحت نفوذ قرار گیرنده
impressionableاثر پذیر
impressionable, passiveتاثر پذیر
ترجمه آنلاین
تاثیر پذیر
مترادف
affectable ، affected ، feeling ، impressible ، influenceable ، ingenuous ، open ، perceptive ، plastic ، receptive ، responsive ، sensible ، sensile ، sensitive ، sentient ، suggestible ، susceptible ، susceptive ، vulnerable ، wax like